تاریخچه و فرهنگ

قهوه و فلسفه : از کافه‌های روشنفکری تا جلسات دوستانه فلسفی

فلسفه

 قهوه و فلسفه : از کافه‌های روشنفکری تا جلسات دوستانه فلسفی

تصور کن یه عصر پاییزی رو : صدای بارون آروم میاد ، یه کافه‌ی دنج رو انتخاب میکنی که نورش خیلی تند نیست و فضای آروم و دوست‌ داشتنی داره . می‌شینی پشت یه میز چوبی ، یه فنجون قهوه‌ی خوش‌ عطر سفارش میدی و چند دقیقه بعد ، یه دوستی هم که عاشق فلسفه‌ست میاد کنارت می‌شینه . انگار همه‌ چی جور شده برای یه گفت‌ و گوی عمیق درباره‌ی چیستی زندگی ، معنای خوشبختی یا اینکه اصلن حقیقت چیه !
خیلی از ما ها فکر می‌کنیم برای بحث‌ های فلسفی ، باید توی کتابخونه‌ های بزرگ دانشگاه یا اتاق‌ های رسمی جمع شد ، اما خب همه‌ی تجربه‌ های تاریخی و فرهنگی دنیا نشون داده « کافه » ها همیشه جای فوق‌ العاده‌ای بودن برای بحث ، تبادل نظر و حتی جدل‌ های عمیق فکری . در حقیقت، از گذشته تا امروز ، قهوه‌ خوری و فلسفیدن همیشه یه ترکیب جذاب بوده .خب ، اگه این فضا و حال‌ و هوا برات جذابه، با مقاله ویکی کافینا همراه باش تا بیشتر از این پیوند جادویی بین قهوه و فلسفه بدونی . مطمئن باش از این سفر فکری و قهوه‌ای پشیمون نمی‌شی !

 

 چرا قهوه و فلسفه کنار هم قرار می‌گیرن ؟

هوشیاری بیشتر ، تفکر عمیق‌تر

اولین چیزی که به ذهن می‌رسه اینه که کافئین موجود توی قهوه ، محرک ذهنه . وقتی قهوه می‌خوریم ، سرحال‌تر می‌شیم و تمرکزمون بالاتر میره . این یعنی می‌تونیم راحت‌تر روی موضوعات پیچیده‌ی فلسفی متمرکز بشیم و درباره‌شون بحث کنیم . توی تاریخ هم فیلسوف‌ ها و نویسنده‌ های بزرگی بودن که برای خلق آثارشون ، عادت داشتن قبل از نشستن پشت میز یا شروع بحث ، حتمن قهوه بنوشن .

 فضای کافه ؛ عاملی برای هم‌ اندیشی

کافه‌ها معمولاً یه فضای نیمه‌ عمومی دارن ؛ نه انقدر شلوغ که نتونی صدای بغل‌ دستی رو بشنوی و نه انقدر ساکت که صدای قاشق رو اعصابت بره . همین حالت میانه ، فرصتی عالیه که چند نفر بتونن دور یه میز جمع شن و حرف‌ های مهمی بزنن . ضمن اینکه کافه یه حس راحتی و خودمونی داره که جلسات رسمی نداره . این باعث میشه آدم‌ها عقیده‌ هاشون رو راحت‌تر بیان کنن .

تاریخچه‌ « کافه‌های روشنفکری » در اروپا

اگه یه نگاهی به تاریخ اروپا بندازیم ، می‌بینیم از قرن هفدهم میلادی به بعد ، قهوه‌خانه‌ها یا کافه‌ها به مرکز بحث‌های فلسفی ، ادبی و سیاسی تبدیل شدن . مثلاً در فرانسه ، ژان ژاک روسو یا ولتر ، بخش زیادی از آثارشون رو تو همین کافه‌ها نوشتن یا دست‌ کم ایده‌هاشون رو با دوستانشون درمیون می‌ذاشتن . یا در انگلستان ، کافه‌ها محل بحث درباره‌ی تجارت ، سیاست و نظریه‌های علمی بودن . این روند نشون می‌ده که ترکیب « قهوه + فضای صمیمی = جرقه‌های ذهنی جدید » .

 

جلسات فلسفی در کافه ؛ از ایده تا عمل

حالا بیایم کمی خودمونی‌تر بشیم و ببینیم اصلاً چطوری میشه یه جلسه‌ی فلسفی تو کافه برگزار کرد ، چه موضوعاتی رو میشه مطرح کرد و چه نکاتی رو باید رعایت کرد تا بحث مفید و جذاب باشه .

 انتخاب موضوع مناسب

کلید موفقیت توی یه گفت‌وگوی فلسفی تو کافه ، انتخاب یه موضوعیه که هم به اندازه‌ی کافی عمیق باشه و هم برای همه‌ی افراد جذاب . موضوعاتی مثل :

  •  « تعریف خوشبختی و زندگی خوب »
  • « آزادی اراده و جبر »
  • « اخلاق در دوران مدرن »
  • « نقش دین در زندگی امروز »
  • « معنای پیشرفت در جوامع در حال توسعه »

اینا یه سری مثال‌های دم‌ دستیه ، ولی باید دقت کنی موضوعی انتخاب کنی که باب طبع حاضرین باشه .

رعایت انصاف و گوش دادن فعال

تو جلسات فلسفی ، معمولاً هر کی از یه زاویه حرف می‌زنه . یکی ممکنه به نظرات رنه دکارت یا کانت علاقه داشته باشه ، دیگری ممکنه دیدگاه نیچه یا کیرکگور رو تأیید کنه . اصل ماجرا اینه که باید فضایی ایجاد شه که همه بتونن ایده‌هاشون رو بیان کنن . کافه اتفاقاً جای خوبیه چون حس نمیکنی توی کلاس درس یا جای خیلی جدی هستی . پس اجازه بده بقیه هم حرف بزنن و با دقت گوش کن .

تعداد افراد حاضر در جلسه

بهتره تعداد افراد زیاد نباشه . اگه جلسه‌ی فلسفی بالای ۱۰ تا ۱۲ نفر بره ، احتمالاً تبدیل میشه به یه هیاهو و بحث‌های نا منظم . جمع‌های ۴ تا ۶ نفره یا حداکثر ۸ نفره ، بهترین حالت برای یه گفت‌وگوی فلسفیه . اینطوری همه فرصت ابراز نظر دارن و می‌تونن گفت‌وگو رو عمیق‌تر کنن .

نقش قهوه و انتخابش

حالا قسمت لذیذ ماجرا : نوشیدن قهوه ! وقتی بحث قراره طولانی بشه، بهتره از قهوه‌های ملایم‌تر شروع کنی تا استرس زیادی بهت وارد نشه . مثلاً یه قهوه‌ی « بلند رُست » که کافئین کمتری داره یا یه قهوه‌ی « میان‌ رست » برای شروع جلسه‌ی فلسفی خوبه . اگه قرار باشه جلسه طول بکشه ، می‌تونی نیمه‌ی دوم یه اسپرسو سنگین هم سفارش بدی که چشماتو باز نگه داره !

 

نقش کافه‌ها در رشد جریان‌ های فکری و فلسفی

 پاریس ؛ قلب تپنده‌ی کافه‌های فلسفی

اگه به تاریخ فلسفه‌ی معاصر نگاه کنیم ، می‌بینیم پاریس یه زمانی پایتخت روشنفکران بوده . ژان پل سارتر و سیمون دو بووار ، دو فیلسوف بزرگ اگزیستانسیالیست ، ساعت‌های زیادی رو تو کافه‌های معروف پاریس می‌گذروندن . حتی بعضی وقت‌ها اون‌قدر اونجا می‌موندن که یه جورایی میز و صندلی ثابت خودشون رو داشتن ! بحث‌های فلسفی در مورد آزادی ، اگزیستانسیالیسم و مسئولیت انسان ، تو همون فضا شکل گرفت .
این موضوع فقط مختص سارتر و بووار نبود ؛ نویسنده‌ها ، شاعران و فیلسوف‌های دیگه هم هر روز جمع میشدن تو یه کافه ، قهوه می‌خوردن و ایده‌هاشون رو به چالش می‌کشیدن . همین گفت‌وگوهای آزاد و خودمونی باعث میشد نظریات جدید به دنیا معرفی بشه .

وین ؛ کانون محافل ادبی و فلسفی

شهر وین تو اتریش هم تو قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ، پر بود از کافه‌های شیک که نویسنده‌ها و فیلسوف‌ها توش جمع می‌شدن . کافه‌ی Central و کافه‌ی Griensteidl معروفه که چهره‌هایی مثل زیگموند فروید ، اشتفان تسوایگ و کارل کراوس اونجا پاتوق داشتن . اون زمان ، حتی موسیقی‌دان‌های بزرگ مثل گوستاو مالر هم گاهی به این کافه‌ها سر می‌زدن .
حتی میشه گفت ریشه‌ی خیلی از جنبش‌های ادبی و هنری ، از همین دورهمی‌ها تو کافه‌ها شکل گرفت . یه جورایی کافه تبدیل شده بود به یه باشگاه آزاد فکری که مد و مرامنامه‌ی ورود خاصی هم نمی‌خواست ؛ فقط کافیه قهوه بخری و یه میز پیدا کنی !

 لندن و کافه‌های پر از روزنامه

در لندن ، اوایل قرن هجدهم ، کافه‌ها محلی بودن که آدم‌ها می‌تونستن روزنامه‌های مختلف رو بخونن و درباره‌ی اخبار روز بحث کنن . اون زمان « قهوه‌خانه »ها یه جور مرکز خبررسانی هم بودن . فلاسفه ، سیاستمدارها ، حتی بازرگان‌ها دور هم جمع میشدن و درباره‌ی نظریه‌های اقتصادی آدام اسمیت یا ایده‌های سیاسی جان لاک گپ می‌زدن .
میگن خیلی از روزنامه‌های مهم همون دوران تو کافه‌ها شکل گرفتن ، چون صاحبان کافه اجازه می‌دادن مشتری‌ها روزنامه‌ها رو مجانی بخونن تا بیشتر بیان و قهوه سفارش بدن . خب این یه استراتژی تجاری هوشمندانه بوده که در کنارش ، به گسترش آگاهی عمومی هم کمک کرد .

 

 جلسات فلسفی در کافه‌های ایران

از قهوه‌خانه‌های سنتی تا کافه‌های مدرن

تو ایران هم ماجرا از قدیم تا حالا وجود داشته . شاید قهوه‌خانه‌های سنتی بیشتر محلی برای شاهنامه‌خوانی ، پرده‌خوانی و گپ‌وگفت‌های روزمره بودن ، اما همین گفت‌وگوها گاهی در حد یه فلسفه‌ی عامیانه پیش می‌رفت . تو دوران مشروطه هم قهوه‌خانه‌ها محل بحث‌های سیاسی و تبادل نظر مردم بودن .
امروز با رواج کافه‌های مدرن تو شهرهای مختلف ایران ، جمع‌های دانشجویی ، هنری و فلسفی راحت‌تر می‌تونن دور هم جمع شن و موضوعات جدی رو به چالش بکشن . مثلاً ممکنه یه گروه دانشجویی تصمیم بگیره هر هفته تو یه کافه پاتوق کنه و به نوبت یکی از فیلسوف‌ها رو معرفی کنن یا درباره‌ی کتاب فلسفی که خوندن حرف بزنن .

فضای مجازی و هماهنگی جلسات

این روزا برگزاری جلسات فلسفی راحت‌تر شده . چون میشه تو شبکه‌های اجتماعی یه گروه زد ، موضوع جلسه‌ی بعدی رو مشخص کرد و آدرس کافه رو فرستاد . جالبه که بعضی کافه‌ها هم به خاطر جذب مخاطب یا علاقه به حوزه‌ی کتاب و فلسفه ، خودشون برنامه‌ی هفتگی دارن و میزبان این جلسات میشن .
ضمناً اگه تو خونه یه قهوه‌ی عالی دم کنی و از دوستات دعوت کنی بیان ، یه جور « کافه‌ی خونگی » درست میکنی .

 تأثیر این جلسات بر گسترش فرهنگ گفتگو

یکی از چیزهایی که واقعاً توی جامعه‌ی ما کم داریم ، مهارت گفتگو و بحث سازنده‌ست . جلسات فلسفی در کافه‌ یا خونه می‌تونه تمرینی باشه برای اینکه یاد بگیریم به عقاید هم گوش بدیم ، نقد کنیم ، مخالفت کنیم اما عصبانی نشیم . قهوه هم توی این ماجرا نقش خوشمزه‌ای داره و یه جور انرژی‌ بخشی به فضا میده . چون وقتی مغزت حسابی فعال بشه ، همه چیز جدی‌تر میشه اما خوشبختانه نوشیدن قهوه اجازه نمیده خواب‌ آلود بشی یا کلافه .

 

تأثیر قهوه بر مغز و تفکر انتقادی

 کافئین ، دوست یا دشمن ؟

همون‌ طور که میدونی ، قهوه به خاطر کافئینش میتونه سرعت پردازش مغز رو یه جورهایی بالاتر ببره . با این حال ، اگه زیاد مصرف بشه یا اگه در زمان نا مناسبی خورده بشه ، ممکنه اعصاب رو تحریک کنه یا باعث بی‌ خوابی بشه که خودش به خستگی ذهنی منجر میشه . پس بهتره برای جلسات فلسفی ، قهوه رو کنترل‌ شده بنوشیم . مثلاً یه لیوان کافیست ، نه اینکه تو دو ساعت ، چهار فنجون اسپرسو سر بکشیم !

 بهبود تمرکز و هوشیاری

توی بحث فلسفی، آدم احتیاج داره رو جزئیات دقت کنه. مثلاً وقتی یه نفر داره از ارسطو نقل‌قول می‌کنه، باید حواست باشه که منظورش چیه و کجاها می‌شه نقدش کرد. قهوه می‌تونه کمک کنه که حواست جمع‌تر باشه و نگی: «من خسته شدم، بیایین تمومش کنیم!» در واقع، یه فنجون قهوه‌ی خوش‌طعم، حال و هوای ذهن رو تازه می‌کنه و باعث می‌شه بتونی بحث رو جلو ببری.

 ارتباط قهوه با خلاقیت

تحقیقات نشون داده که قهوه با افزایش سطح هوشیاری میتونه خلاقیت کوتاه‌ مدت رو هم تحریک کنه . البته این یه چیز قطعی و جادویی نیست که بگی هر کی قهوه بخوره یکهو تبدیل به نیچه میشه ، ولی قطعاً میتونه جرقه‌های فکری رو تقویت کنه . برای بحث‌های فلسفی ، یه درک عمیق نیازه که بیشتر نتیجه‌ی مطالعه و تجربه‌ی فردیه ، اما قهوه میتونه اون مطالعات و تجربه‌ها رو در لحظه‌ی گفتگو بهتر به کار بگیره .

 

 برنامه‌ ریزی یه جلسه‌ی فلسفی موفق در کافه

حالا فرض کن تصمیم گرفتی یه دورهمی راه بندازی . باید چه کارایی انجام بدی ؟

1. انتخاب کافه‌ی مناسب : دنبال یه کافه‌ی آروم باش که میزهای بزرگ داشته باشه و موزیکش خیلی بلند نباشه . اگه موزیک بلند باشه ، دیگه فایده‌ای نداره ؛ تو یکی باید بلند صحبت کنی و تمرکز از بین میره .

2. دعوت از افراد علاقمند : دقت کن کسایی رو دعوت کنی که واقعاً دوست داشته باشن بحث فلسفی کنن ، نه اینکه فقط بیان برای خوش‌ و بش معمولی . البته تو جمع دو نفره یا چهار نفره هم میشه بحث فلسفی کرد ، ولی داشتن چند نفر که هر کدوم یه دیدگاه متفاوت دارن ، جذاب‌تره .

3. آماده کردن پیش‌ زمینه‌ی بحث : اگر موضوعی که قراره دربارش صحبت بشه از قبل مشخص باشه ، هر کی میتونه یه کم مطالعه کنه یا یه سری یادداشت برداره . اینجوری بحث پربارتر میشه . به‌ خصوص اگه موضوع سنگینه ، بهتره مهمون‌ها بدونن قراره درباره‌ی چی گفتگو کنن .

4. تقسیم زمان : مهمه که صحبت‌ها نظم داشته باشه . مثلاً قرار بذارید هر نفر حدود ۵ تا ۱۰ دقیقه حق صحبت پیوسته داشته باشه . یا یه تایم مشخص برای پرسش و پاسخ بذارید . بدون نظم ، ممکنه بعضی‌ها کلاً حرف نزنن یا یه نفر رشته‌ی کلام رو کامل به دست بگیره و ول نکنه !

5. سبک و سیاق : میشه یه نفر رو به‌عنوان « مدیر بحث » انتخاب کرد که مواظب باشه از بحث خارج نشید یا زمان صحبت هر کس بیش از حد طولانی نشه . تو کافه کسی با بلند حرف زدن ما کار نداره ، اما بهتره رعایت حال بقیه‌ی مشتری‌ها رو هم بکنیم .

 

چطور توی خونه ، حس کافه‌ای ایجاد کنیم ؟

گاهی شرایط یا وقت اجازه نمیده بریم کافه ، اما همچنان دلمون یه جلسه‌ی کوچک فلسفی و یه فنجون قهوه‌ی داغ می‌خواد . پس می‌تونیم خونه رو با چند ترفند ساده تبدیل کنیم به یه فضای صمیمی :

1. موسیقی پس‌ زمینه : اگه صدای موزیک قوی باشه ، دیگه تمرکز از بین میره ، ولی یه موسیقی جاز یا کلاسیک آروم با صدای کم میتونه فضای دلچسبی بسازه .
2. نورپردازی ملایم : چراغ‌های سقفی تیز رو خاموش کن و از چراغ‌های رومیزی یا نورهای زرد استفاده کن . حس دنج‌ بودن رو بیشتر میکنه .
3. تهیه‌ی قهوه‌ی حرفه‌ای : از قهوه‌های با کیفیت و تازه استفاده کن. میتونی قهوه رو از جایی مثل فروشگاه کافینا بخری . دم‌ آوری رو با روش‌های مثل فرنچ‌پرس ، کمکس یا حتی موکاپات انجام بده تا طعم نهایی فوق‌ العاده بشه .
4. تهیه‌ی خوراکی‌های ساده : همیشه بد نیست یه کوکی شکلاتی یا یه تکه کیک خونگی هم کنار قهوه باشه . وسط بحث ، شکم آدم نباید قاروقور کنه !
5. حفظ نظم و احترام : حتی توی خونه هم باید اجازه بدیم همه نوبت حرف زدن داشته باشن . این که وسط بحث یکی بپریم به صحبتش ، یا از این اتاق به اون اتاق بدویم ، کل فضای جلسه‌ی فلسفی رو به هم میریزه .

 

 چه موضوعاتی برای جلسات فلسفی جذاب‌تره ؟

 فلسفه‌ی اخلاق

یکی از موضوعاتی که واقعاً جای بحث داره ، مسئله‌ی « اخلاق » هست . ما هر روز تو زندگی‌مون با پرسش‌های اخلاقی درگیر می‌شیم . آیا کاری که می‌کنیم درسته ؟ آیا هدف وسیله رو توجیه می‌کنه ؟ اینا سوالاتی‌ هستن که میشه ساعت‌ها راجع بهشون حرف زد و نظر هر کس رو شنید .

 فلسفه‌ی ذهن

اگه بحث‌های مدرن‌تر می‌خواید ، فلسفه‌ی ذهن یکی از جالب‌ترین و پیچیده‌ترین حوز‌هاست . سوال‌هایی مثل : ذهن چطور کار می‌کنه ؟ آیا هوش مصنوعی میتونه آگاهی پیدا کنه ؟ روح و جسم چه رابطه‌ای با هم دارن ؟ اینا سوالای جذابین که قهوه‌ات رو داغ داغ می‌کنه !

 فلسفه‌ی علم

تو دنیای پر از تکنولوژی امروز ، فلسفه‌ی علم هم خیلی مهمه . میشه درباره‌ی روش علمی ، صحت و سقم نظریات ، حدود دانش بشر و چیزهایی از این دست صحبت کرد . این بحث‌ها زیاد هم آکادمیک نیست و با مثال‌های روزمره میشه درباره‌ش گفت‌وگو کرد .

 اگزیستانسیالیسم و معنای زندگی

سوال بزرگ زندگی که قدمتی به‌ اندازه‌ی تاریخ بشریت داره : « معنای زندگی چیه ؟ » مکاتب اگزیستانسیالیستی ، نگاه‌های متفاوتی به آزادی ، تنهایی و معنا کردن زندگی دارن . اگه تو جمع یه نفر طرفدار سارتر باشه و یکی دیگه عاشق کیرکگور ، یه بحث داغ شکل می‌گیره که کافه‌ایا ممکنه مشتاق شن گوش بدن !

 

 کافه‌ نشینی فلسفی ، تمرینی برای گسترش فرهنگ گفتگو در ایران

همون‌طور که گفتیم ، جامعه‌ی ما واقعاً احتیاج داره مردم بتونن درباره‌ی موضوعات مهم بیشتر و بهتر با هم حرف بزنن . این روزها از سیاست گرفته تا اقتصاد ، از دین گرفته تا مسائل روزمره ، همه‌ جور اختلاف سلیقه‌ای وجود داره . اگه بلد نباشیم با مهارت گفت‌وگو کنیم ، این اختلافا میتونه باعث تنش بشه .
ولی اگه یاد بگیریم بشینیم دور یه میز ، یه فنجون قهوه جلوی خودمون بذاریم و آروم و منطقی حرف بزنیم ، یه تغییر بزرگ رخ میده . این گفت‌وگوها میتونه از بحث‌های فلسفی شروع بشه و کم‌کم به موضوعات دیگه هم برسه . در واقع با تمرین روی مسائل فلسفی که مستقیم به موضوعات سیاسی و حساس روزمره گره نخورده ، می‌تونیم مهارت معاشرت فکری رو بالا ببریم و بعداً در حوزه‌های دیگه هم موفق‌تر باشیم .

 

نگاهی به تأثیر قهوه بر چهره‌های فلسفی جهان

شاید برات جالب باشه بعضی از فیلسوف‌ها یا نویسنده‌های فلسفی ، عادت‌های عجیبی در نوشیدن قهوه داشتن :

ولتر (فیلسوف فرانسوی) : reportedly روزی ۵۰ فنجون قهوه می‌خورد ! البته این عدد احتمالاً یه کم مبالغه‌ آمیزه ، ولی همکارانش میگن تا دیر وقت بیدار میموند و می‌نوشت . قهوه باعث میشد بتونه روی کاراش تمرکز کنه .
هونوره دو بالزاک (نویسنده‌ی رمان‌های اجتماعی با طعم فلسفی) : هم ظاهراً عاشق قهوه بود و میگن بین ۲۰ تا ۳۰ فنجون قهوه در روز می‌خورده . این حجم کافئین برای هر کسی ممکنه خطرناک باشه ، اما او ادعا می‌کرد قهوه خلاقیتش رو بیشتر می‌کنه و بهش انرژی میده .
ژان ژاک روسو : هم معمولاً صبح‌ها قهوه‌ی سبکی می‌نوشید و بعد می‌رفت سراغ نوشتن نظریاتش در مورد طبیعت انسان .

این افراد تو دورانی زندگی می‌کردن که کافه یه جور محل پاتوق روشنفکرها محسوب میشد و قهوه رو حکم « سوخت ذهن » می‌دونستن .

 

 آیا قهوه و فلسفه ترکیبی همیشگی خواهند ماند ؟

به‌نظر میرسه این دو یار دیرینه هنوز از هم جدا نشدن . قهوه فقط یه نوشیدنی نیست ؛ یه نماده از بیداری ، از جمع‌ شدن ، از ارتباط و از سؤال‌ پرسیدن . فلسفه هم هنر سؤال‌ پرسیدنه . وقتی این دو کنار هم میان ، انگار یه جور هم‌ افزایی رخ میده که می‌تونه باعث شه آدم‌ها در فضایی خودمونی ، ایده‌های عمیق رو با هم به اشتراک بذارن .
در ایران خودمون هم روز به‌ روز تعداد کافه‌های کتاب ، کافه‌های هنری و حتی رویدادهایی مثل شب‌های شعر و فلسفه بیشتر میشه . قهوه هم تو این ماجرا نقش خودش رو خوب ایفا می‌کنه : انرژی‌ بخشی ، نشون‌ دادن یه وجهه‌ی روشنفکری (هرچند بعضی وقت‌ها نمایشی باشه !) و کمک به گپ‌وگفت‌های طولانی .

 

جمع‌ بندی ؛ وقتی قهوه بیداری میاره و فلسفه عمق میده

در طول تاریخ ، کافه‌ها و قهوه پای ثابت خیلی از جنبش‌های فکری و فلسفی بودن . از پاریس تا وین ، از لندن تا همین تهران خودمون ، شاهدیم که آدم‌ها دور هم جمع میشن ، قهوه می‌خورن و درباره‌ی ایده‌های بزرگ و کوچیک بحث می‌کنن . این سنت همچنان زنده‌ست ، مخصوصاً حالا که کافه‌های زیادی به صورت تخصصی تو کار قهوه هستن .
اگه تو هم دوست داری دنیا رو از دریچه‌ی فلسفه نگاه کنی یا دست‌ کم درباره‌ی موضوعات عمیق یه گفت‌وگوی مفصل راه بندازی ، پیشنهاد می‌کنم یه فنجون قهوه‌ی با کیفیت دم کنی و چندتا رفیق کتاب‌ خون یا علاقه‌ مند به فکر رو دعوت کنی . شاید همین دورهمی‌های ساده ، جرقه‌ی یه ایده‌ی نو رو تو ذهنت بزنه یا باعث شه یه تئوری جدید خلق بشه . به قول یه دوست فیلسوفم ، « فلسفه یعنی فکرکردن به چیزی که بقیه رد شدن ولی توش نغمه‌ی عمیق‌تری هست » . قهوه هم بهترین همراهیه که مطمئن میشم تو طول اون فکرکردن‌ها ، بیدار و سرحال نگهت میداره !

در نهایت ، فرقی نمی‌کنه تو کافه‌ای دنج نشسته باشی یا تو خونه ، مهم اینه که جرئت داشته باشی سؤال بپرسی و دنبال جواب بگردی . قهوه بهونه‌ی قشنگیه تا این فرایند رو لذت‌ بخش‌تر کنه . شاید الان وقتشه که یه قرار فلسفی با دوستات بذاری و به‌جای گپ‌های معمولی ، یه قدم عمیق‌تر توی آب‌های ناشناخته‌ی تفکر بزنی . اگه قهوه‌ی درست‌وحسابی هم دم دست نداری ، حتماً سری به فروشگاه کافینا بزن تا از خرید یه دونه‌ی تازه و با کیفیت مطمئن شی . امیدوارم هر جرعه که می‌خوری ، ذهن و قلبت رو روشن‌تر کنه .

منبع :

1.https://en.wikipedia.org/wiki/Café_Philosophique