تاریخچه و فرهنگ

ردپای قهوه در سفرهای تاریخی

قهوه

ردپای قهوه در سفرهای تاریخی؛ روایت عطر، فرهنگ و تمدن در یک فنجان

تصور کن چند قرن پیش، جهانگردی بعد از سفرهای سخت و طولانی، به یه کاروانسرای بین راهی می‌رسه. هوا گرمه، گرد و خاک راه روی تنشه، ولی بوی دل‌انگیز قهوه، خستگیشو درمی‌کنه. این صحنه فقط یه تصور نیست؛ قهوه، قرن‌هاست که با انسان‌ها سفر کرده، فرهنگ‌ها رو بهم وصل کرده و داستان‌هایی شنیدنی به جا گذاشته. از صحراهای آفریقا گرفته تا قهوه‌خانه‌های پرشور استانبول، و از کاروانسرای بین‌راهی تا کافه‌های شیک پاریس و تهران، قهوه نه فقط یک نوشیدنی، بلکه یک روایت زنده از تمدن و ارتباط بین فرهنگ‌هاست. بیایید با هم سفری به گذشته داشته باشیم.

این مقاله از ویکی کافینا همراهته تا سفری داشته باشیم در تاریخ قهوه؛ از اتیوپی تا استانبول، از صفویه تا تهران امروز. با ما بیا تا مزه‌ی تاریخ رو با قهوه حس کنیم.

 

از اتیوپی تا یمن: ریشه‌های قهوه

ماجرا از دشت‌های مرتفع اتیوپی و افسانه‌ی چوپانی به نام کالدی شروع شد. اون دید بزهاش بعد از خوردن یه میوه قرمز، سرحال‌تر می‌شن. کنجکاویش باعث شد اون میوه رو به صومعه‌ای ببره، جایی که راهب‌ها فهمیدن این دونه انرژی‌بخشه. این شد اولین جرقه برای چیزی که بعداً «قهوه» نام گرفت.

از اتیوپی، قهوه به یمن رسید. صوفیان یمنی که شب‌ها برای ذکر و مراقبه بیدار می‌موندن، فهمیدن این نوشیدنی کمکشونه. اینجا بود که قهوه به نوشیدنی مذهبی و بعد اجتماعی تبدیل شد. نوشیدنی‌ای که هم بدن رو هوشیار می‌کرد و هم روح رو آرام.

 

مکه، قاهره، استانبول: قهوه در دنیای اسلام

در قرن پانزدهم میلادی، قهوه از یمن راهی شهرهای بزرگ اسلامی شد و خیلی زود به مکه، مدینه، قاهره و استانبول رسید. قهوه در آغاز، فقط نوشیدنی صوفیان بود، اما به‌مرور زمان راهش را به زندگی روزمره مردم باز کرد. در مکه، قهوه‌خونه‌هایی شکل گرفت که مردم در آن‌ها برای گفتگو، استراحت و نوشیدن قهوه جمع می‌شدن. اما این پدیده تازه، مثل هر نوآوری فرهنگی، بی‌حاشیه نبود.

علمای مذهبی و فقیهان به قهوه شک داشتند. بعضی‌ها معتقد بودند قهوه ذهن رو بیش‌فعال می‌کنه و باعث می‌شه مردم سؤالات فلسفی یا سیاسی بپرسن؛ چیزی که از دید حکومت یا مذهبیون وقت، ممکن بود خطرناک باشه. از طرف دیگه، گروهی از علما باور داشتن که قهوه با قدرت هوشیاری‌ای که میده، به تقویت ذکر و تفکر کمک می‌کنه و برای روح مفیده. در نتیجه، در برخی مقاطع تاریخی، قهوه در شهرهایی مثل مکه و مدینه ممنوع اعلام شد، اما مردم چنان علاقه‌ای بهش داشتن که این ممنوعیت‌ها دیری نپایید.

در قاهره، قهوه‌خونه‌ها به یکی از مهم‌ترین مراکز اجتماعی تبدیل شدن. مردم نه‌تنها برای نوشیدن قهوه، بلکه برای تماشای نمایش‌های سایه‌بازی، شنیدن مناظره‌های دینی و فلسفی، شنیدن شعر و نقالی، و شرکت در گفتگوهای روزمره به این مکان‌ها می‌اومدن. قهوه‌خونه در قاهره نوعی «سالن عمومی» بود؛ جایی که فرهنگ شفاهی رشد می‌کرد و اخبار بین مردم رد و بدل می‌شد.

وقتی قهوه وارد امپراتوری عثمانی شد، نه‌تنها ممنوع نشد، بلکه با آغوش باز پذیرفته شد و به یکی از عناصر اصلی زندگی شهری استانبول تبدیل شد. در قرن شانزدهم، در استانبول، قهوه‌خونه‌ها با طراحی داخلی چشم‌نواز، فرش‌های نفیس، پشتی‌های راحت، سقف‌های بلند و نور ملایم، فضایی فراهم می‌کردن که افراد از همه اقشار از ادیبان و شاعران گرفته تا بازاری‌ها و کارمندان بتونن دور هم جمع بشن و از نوشیدن قهوه لذت ببرن.

در دربار عثمانی، سمت رسمی‌ای به نام «قهوه‌چی‌باشی» وجود داشت؛ کسی که مسئول تهیه و سرو قهوه برای سلطان و مقامات عالی‌رتبه بود. مهارت در درست‌کردن قهوه و نحوه سرو آن، به‌عنوان نوعی هنر در دربار مطرح بود. حتی گفته می‌شه بعضی از قهوه‌چی‌باشی‌ها به مقامات سیاسی مهمی تبدیل شدن.

در مجموع، قهوه در جهان اسلام، نه‌فقط به‌عنوان نوشیدنی، بلکه به‌عنوان یک پدیده اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی شناخته شد. قهوه‌خونه‌ها فضایی برای نقد، آموزش، معاشرت و تقویت هویت شهری بودن. فرهنگی که پایه‌اش در قرون وسطی گذاشته شد، ولی ردپاش تا به امروز در بسیاری از شهرهای اسلامی، از تهران تا استانبول، باقی مونده.

 

قهوه وارد اروپا می‌شود

وقتی قهوه برای اولین بار از بنادر عثمانی به خاک اروپا رسید، واکنش‌ها نسبت به این نوشیدنی تلخ و مرموز، پر از تردید و شک بود. اروپایی‌ها که تا آن زمان نوشیدنی‌ای شبیه قهوه ندیده بودن، با سوءظن به آن نگاه می‌کردن. برخی مقامات مذهبی قهوه را «نوشیدنی مسلمانان» می‌نامیدند و حتی شایعه شده بود که این مایع تیره‌رنگ، ممکنه ذهن و روح مسیحیان را منحرف کنه. کلیسا در ابتدا نسبت به این نوشیدنی ناآشنا، مشکوک بود و برخی کشیش‌ها خواستار ممنوعیت استفاده از آن در جوامع مسیحی شدن.

اما این نگاه منفی دوام چندانی نداشت. داستان معروفی هست که وقتی قهوه به واتیکان رسید، پاپ کلمنت هشتم تصمیم گرفت خودش شخصاً این نوشیدنی را امتحان کنه. وقتی اولین جرعه از قهوه را نوشید، لبخندی زد و گفت: «این نوشیدنی شیطان‌صفت بسیار خوش‌طعم است! ما نباید آن را به دست مسلمانان واگذار کنیم، بهتر است آن را تعمید دهیم!» همین جمله کافی بود تا درهای اروپا به روی قهوه باز بشه. تأیید رسمی پاپ، راه را برای گسترش سریع قهوه در شهرهای اروپایی هموار کرد.

اولین قهوه‌خانه اروپایی در اوایل قرن هفدهم در شهر ونیز ایتالیا افتتاح شد. در ابتدا، مشتریان آن شامل بازرگانان شرقی، دیپلمات‌ها و اشراف‌زادگان کنجکاو بودند. اما خیلی زود، مردم عادی هم جذب این نوشیدنی جدید شدند. قهوه‌خانه‌های ونیز، با سبک معماری خاص و فضای متفاوت‌شون، تبدیل به جاذبه‌ای فرهنگی و اجتماعی شدن.

از ونیز، قهوه به شهرهای دیگر اروپا مثل پاریس، آمستردام، و به‌ویژه لندن راه یافت. در لندن، قهوه‌خونه‌ها به مکان‌هایی برای تبادل دانش، بحث‌های فلسفی، سیاسی، تجاری و حتی علمی تبدیل شدن. لقب «Penny University» یا «دانشگاه یک پنی» به قهوه‌خانه‌های لندن داده شد، چون با پرداخت تنها یک پنی، می‌شد وارد قهوه‌خانه شد، یک فنجون قهوه نوشید و در گفت‌وگوهای سطح بالا شرکت کرد. بسیاری از روزنامه‌ها، مجلات و حتی شرکت‌های بزرگ بیمه و حمل‌ونقل (مثل لویدز لندن) از دل همین قهوه‌خونه‌ها متولد شدن.

در پاریس، قهوه به نماد روشنگری تبدیل شد. کافه‌هایی مثل کافه پروکوپ، میزبان فیلسوفانی چون ولتر، روسو، دیدرو و دانشمندان بزرگ اون دوران بودن. قهوه‌خانه‌ها نقش باشگاه‌های فکری رو ایفا می‌کردن. نوشیدن قهوه، نه‌فقط نشانه آگاهی، بلکه نشانه تعلق داشتن به طبقه‌ای بود که دغدغه گفتگو، تفکر و تحول داشت.

در وین، سبک خاصی از قهوه‌خوری به نام «وینر کافه‌هاوس» شکل گرفت که با تزئینات مجلل، موسیقی زنده و کیک‌های معروف همراه بود. فرهنگ قهوه‌خوری در وین تا امروز هم یکی از ستون‌های زندگی اجتماعی به حساب میاد.

به‌طور خلاصه، قهوه در اروپا فقط به‌عنوان یک نوشیدنی جدید مطرح نشد؛ بلکه به‌عنوان نماد تمدن، گفتگو، تفکر و حرکت به سوی مدرنیته شناخته شد. قهوه‌خانه‌ها در اروپا محلی برای تبادل ایده، شکل‌گیری انقلاب‌های فکری و تغییرات اجتماعی شدن. همه‌ی این‌ها از جرعه‌ای تلخ شروع شد که ذهن‌ها رو روشن و دل‌ها رو گرم کرد.

 

قهوه در ایران؛ از صفویه تا امروز

ورود قهوه به ایران به دوره‌ی حکومت شاه عباس صفوی در اوایل قرن هفدهم میلادی برمی‌گرده. در این دوران، با افزایش تعاملات ایران با امپراتوری عثمانی، هند و کشورهای عربی، قهوه نیز از مسیرهای تجاری وارد ایران شد. ابتدا این نوشیدنی در دربار شاهی و میان بزرگان و اشراف رایج شد، ولی به‌مرور، قهوه به میان مردم عادی هم راه پیدا کرد. قهوه‌خونه‌هایی در شهرهای بزرگ آن زمان مثل اصفهان، تبریز، شیراز و حتی مشهد شکل گرفت که نه‌تنها محلی برای نوشیدن قهوه بودن، بلکه به‌مرور زمان به یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های اجتماعی و فرهنگی مردم تبدیل شدن.

تفاوت مهم قهوه‌خانه‌های ایرانی با نمونه‌های عثمانی یا عربی در نوع کارکرد فرهنگی‌شون بود. توی ایران، قهوه‌خونه فقط جای نوشیدن قهوه نبود؛ بلکه محفلی برای شاهنامه‌خوانی، نقالی، داستان‌سرایی، مناظره‌های دینی و فلسفی، و حتی نقد سیاسی محسوب می‌شد. نقال‌ها با صدایی بلند، بخشی از شاهنامه‌ی فردوسی رو می‌خوندن و مردم با شور و هیجان گوش می‌دادن. قهوه‌خانه، جایی بود که مردم عامی هم می‌تونستن تاریخ، فرهنگ و اخلاقیات رو به زبان ساده بشنون.

در دوره‌ی قاجار، با ورود چای از چین و آسان‌تر بودن تهیه‌ی اون، چای به رقیب جدی قهوه تبدیل شد. چای به‌دلیل قیمت پایین‌تر و دم‌کردن راحت‌ترش، در بین مردم جای بیشتری باز کرد. با اینکه مصرف قهوه کمتر شد، اما قهوه‌خانه‌ها همچنان باقی موندن و حتی در نام‌گذاری‌شون نیز “قهوه‌خانه” به‌جای “چایخانه” رایج باقی موند. این نشون‌دهنده‌ی تأثیر فرهنگی عمیق قهوه در ذهن مردم ایران بود، حتی اگر خود نوشیدنی چای جایگزین قهوه شده بود.

در قرن بیستم، با ظهور جریان روشنفکری و فضای شهری مدرن در ایران، کافه‌ها جایگزین قهوه‌خانه‌ها شدن. کافه‌هایی مثل نادری، فیروز و ری پاتوق نویسنده‌ها، هنرمندها و دانشجوهای تهرانی شدن. قهوه در این مکان‌ها دوباره به عنوان نوشیدنی روشنفکرها و اهل قلم، جایگاه خاصی پیدا کرد. نوشیدن قهوه در کافه‌، نوعی آیین تفکر و نوشتن شد.

امروزه، در موج سوم قهوه در ایران، مصرف قهوه به‌ویژه بین نسل جوان دوباره رو به افزایشه. کافه‌های تخصصی، روسترهای حرفه‌ای، و برندهای باکیفیت داخلی، همه دست‌به‌دست هم دادن تا قهوه تبدیل به یک سبک زندگی بشه.

امروز، قهوه در ایران فقط یک نوشیدنی نیست. از قهوه‌خانه‌های سنتی تا کافه‌های مدرن، از محافل شاهنامه‌خوانی تا دورهمی‌های دانشجویی، از روستاهای جنوبی که به‌تازگی در حال آزمایش کشت قهوه هستن تا فروشگاه کافینا، همه نشون میده که قهوه در ایران داره مسیر تازه‌ای طی می‌کنه. مسیری که شاید ریشه‌دارتر و آینده‌دارتر از همیشه باشه.

 

قهوه در سفرنامه‌ها

سفرنامه‌ها همیشه پنجره‌ای بودن رو به تجربه‌های تازه، و روایت‌هایی که تاریخ رسمی کمتر بهشون پرداخته. یکی از جذاب‌ترین بخش‌های روایت‌های سفرنامه‌ای، برخورد جهانگردان با نوشیدنی‌ای به نام قهوه بوده؛ نوشیدنی‌ای ناشناخته، تیره‌رنگ و پرانرژی که اغلب در محافل عمومی و اجتماعی سرو می‌شد و برای مسافران خارجی عجیب، خاص و گاهی حتی حیرت‌آور بود.

لئونارد راوولف

پزشک و گیاه‌شناس آلمانی، در سال ۱۵۷۳ میلادی سفری به سوریه داشت. در سفرنامه‌اش نوشته که در شهر حلب با نوشیدنی‌ای روبه‌رو شد که «سیاه است، همانند جوهر، ولی طعمی دارد که مورد پسند است. آن را در فنجان‌های کوچک چینی و به‌صورت بسیار داغ می‌نوشند، و مردم با دقت و آرامش جرعه‌جرعه از آن لذت می‌برند.» برای راوولف، قهوه نه‌تنها نوشیدنی‌ای عجیب، بلکه آیینی اجتماعی بود که مردم محلی را دور هم جمع می‌کرد.

ژان شاردن

جهانگرد فرانسوی قرن هفدهم که به ایران سفر کرد، در توصیف قهوه‌خانه‌های اصفهان نوشت: «ایرانیان در این قهوه‌خانه‌ها گرد هم می‌آیند، چپق می‌کشند، چای یا قهوه می‌نوشند و بدون ترس یا نگرانی درباره سیاست، شعر، عشق، تجارت و حتی مذهب بحث می‌کنند. قهوه‌خانه، تنها محل نوشیدن نیست، بلکه جایی برای ابراز عقیده، شنیدن نقالی، و گفت‌وگوی اجتماعی است.» در نظر او، فضای باز و بی‌پرده قهوه‌خانه‌های ایران، از نشانه‌های بلوغ فرهنگی جامعه ایرانی آن دوران بود.

اولیا چلبی

سیاح بزرگ عثمانی که در قرن هفدهم زندگی می‌کرد، در سیاحت‌نامه‌اش بارها به قهوه و قهوه‌خانه اشاره کرده. او نوشته: «قهوه‌خانه مکانی است که مردمان ساده از صبح تا شامگاهان، در کنار یکدیگر می‌نشینند، بی‌قید و آسوده قهوه می‌نوشند، از اشعار حافظ و مولانا می‌خوانند، و گاه نقالی‌های حماسی می‌شنوند. حتی در دل جنگ و آشوب، ترک‌ها قهوه صبحگاهی‌شان را ترک نمی‌کنند.» این تصویر زنده، نشان می‌دهد که چگونه قهوه در زندگی روزمره مردم عثمانی نقش مهمی ایفا می‌کرده؛ نه فقط برای نوشیدن، بلکه به عنوان فضایی فرهنگی و معنوی.

این روایت‌ها تنها چند نمونه از صدها سفرنامه‌ایه که از قرن شانزدهم تا بیستم به قهوه اشاره کرده‌ان. قهوه برای این سیاحان، صرفاً نوشیدنی‌ای نبود که بخوان امتحانش کنن؛ بلکه یکی از راه‌های آشنایی با فرهنگ بومی، مناسبات اجتماعی و روحیه مردمان سرزمین‌هایی بود که بهشون سفر می‌کردن. شاید به همین خاطره که هنوز هم وقتی فنجون قهوه‌مون رو دست می‌گیریم، حس می‌کنیم به یه داستان قدیمی متصل شدیم؛ داستانی که جهانگردان با جوهر سفرنامه‌هاشون برای ما جا گذاشتن.

 

قهوه و هنر و ادبیات

قهوه فقط یه نوشیدنی نیست؛ برای قرن‌ها الهام‌بخش هنرمندان، نویسنده‌ها، شاعران، فلاسفه و نقاشان بوده. توی سکوت شب یا در دل کافه‌های شلوغ، قهوه نقش هم‌صحبت، نیروبخش ذهن، و محرکی برای نوشتن، فکر کردن و خلق کردن رو داشته.

تی.اس. الیوت

شاعر برجسته‌ی قرن بیستم، در شعر مشهورش «ترانه عاشقانه جی. آلفرد پروفراک» نوشت: «زندگیم را با قاشق‌های قهوه اندازه گرفتم.» این جمله نه‌فقط استعاره‌ای از یکنواختی زندگی شهریه، بلکه نشونه‌ی حضور پررنگ قهوه در زندگی روزمره‌ی انسان مدرنه.

نیچه

فیلسوف پرشور آلمانی، باور داشت که قهوه مقدمۀ اندیشیدنه. اون می‌گفت: «بدون قهوه، بسیاری از ایده‌های من هرگز نوشته نمی‌شدن.»

اونوره دو بالزاک

نویسنده فرانسوی پرکار، به خاطر نوشیدن بیش از ۵۰ فنجون قهوه در روز معروفه! اون در مقاله‌ای با عنوان «ستایش قهوه» نوشت که قهوه ذهن رو بیدار و آماده‌ی خلاقیت می‌کنه. بالزاک حتی می‌گفت که نوشتن بدون قهوه براش غیرممکنه.

در ایران هم، ادیبان و نویسنده‌هایی مثل صادق هدایت، جلال آل‌احمد، فروغ فرخزاد و ابراهیم گلستان، ساعت‌ها در کافه‌های معروف تهران می‌نشستن، قهوه می‌نوشیدن و می‌نوشتن. کافه نادری، یکی از قدیمی‌ترین کافه‌های تهران، برای بسیاری از این چهره‌ها نه‌فقط محل نوشیدن قهوه، بلکه نقطه‌ی شروع داستان‌ها و بحث‌های روشنفکری بود.

در دنیای نقاشی و هنر تجسمی هم قهوه حضور چشم‌گیری داره. در ایران، سبک نقاشی قهوه‌خانه‌ای از دل همین فضاها بیرون اومد؛ هنری مردمی که صحنه‌هایی از عاشورا، داستان‌های شاهنامه، جنگ‌های حماسی و افسانه‌های ایرانی رو با رنگ و شور بر دیوار قهوه‌خانه‌ها به تصویر می‌کشید. این نقاشی‌ها نه‌فقط تزئیناتی بودن، بلکه ابزار روایت بودن؛ نقال‌ها با اشاره به این تصاویر، قصه می‌گفتن و قهوه‌خانه به یک تئاتر زنده تبدیل می‌شد.

در هنر معاصر هم، قهوه به‌عنوان متریال نقاشی استفاده شده. هنرمندانی هستن که با قهوه روی بوم نقاشی می‌کشن و از ته‌رنگ قهوه برای خلق بافت و عمق استفاده می‌کنن.

پس اگه یه روز دیدی داری فنجون قهوه‌تو مزه‌مزه می‌کنی و ذهنت پر شده از فکر و خیال، بدون که تو هم مثل خیلی از هنرمندان گذشته، وارد یک آیین خلاقانه شدی؛ آیینی به اسم قهوه‌نوشی هنرمندانه.

 

قهوه و اقتصاد

قهوه فقط یک نوشیدنی محبوب نیست؛ بلکه یکی از بزرگ‌ترین بازیگران اقتصاد جهانیه. بعد از نفت، قهوه دومین کالای تجاری دنیاست که در مقیاسی بسیار وسیع تولید و مبادله می‌شه. طبق آمارهای بین‌المللی، بیش از ۷۰ کشور در مناطق استوایی جهان به کشت قهوه مشغولن، و زندگی مستقیم یا غیرمستقیم بیش از ۲۵ میلیون کشاورز و خانواده‌هاشون به این محصول وابسته‌ست. از مزارع کوچک خانوادگی در اتیوپی و هند گرفته تا مزارع صنعتی در برزیل، کلمبیا، و ویتنام، قهوه یکی از مهم‌ترین منابع درآمد کشورها و مردم محلی به‌شمار می‌ره.

صنعت قهوه فقط به کشاورزی محدود نمی‌شه. فرآوری دانه، رُست تخصصی، بسته‌بندی، صادرات، واردات، فروش در فروشگاه‌ها و کافه‌ها، آموزش باریستاها، طراحی تجهیزات قهوه و حتی تولید محتوا درباره قهوه، همه بخشی از زنجیره عظیم اقتصادی قهوه‌ست. این زنجیره از دل مزارع مرطوب گرمسیری شروع می‌شه و تا پیشخوان کافی‌شاپ‌های پایتخت‌های بزرگ جهان مثل نیویورک، لندن، آمستردام و تهران ادامه داره.

در ایران هم با اینکه قهوه هنوز نسبت به چای سهم کمتری در مصرف داره، اما به‌ویژه در سال‌های اخیر رشد چشمگیری داشته. تلاش‌هایی برای راه‌اندازی کشت آزمایشی قهوه در استان‌های جنوبی مثل هرمزگان و سیستان و بلوچستان در حال انجامه، و اگر شرایط اقلیمی اجازه بده، ایران می‌تونه در آینده نه‌چندان دور به یکی از تولیدکنندگان منطقه‌ای قهوه تبدیل بشه.

 

جمع‌بندی

قهوه فقط یه نوشیدنی تلخ و گرم نیست؛ یه همراه قدیمیه که از هزاران سال پیش تا امروز با انسان بوده. از افسانه‌ی چوپون‌های اتیوپی گرفته تا صوفی‌های شب‌زنده‌دار یمن، از سلطان‌های عثمانی و قهوه‌چی‌باشی‌های دربار، تا نقالان قهوه‌خانه‌های اصفهان و شاعران روشنفکر پاریس و تهران، قهوه همیشه بخشی از لحظه‌های مهم انسان‌ها بوده. توی سکوت شب، کنار کتاب، تو جلسات فلسفی، توی قصه‌گویی‌های پدر و پسر کنار آتیش، یا حتی پشت لپ‌تاپ توی یه کافه‌ی خلوت. قهوه همیشه یه نقطه اتصال بوده؛ بین آدم‌ها، بین فکرها، بین فرهنگ‌ها.

و امروز، وقتی توی دنیای پرسرعت و پرتنش مدرن، دنبال یه لحظه آرامش، تمرکز یا الهام هستی، باز هم یه فنجون قهوه می‌تونه همون نقطه توقف باشه. فروشگاه کافینا فقط قهوه نمی‌فروشه، بلکه تجربه، داستان، اصالت و حس خوب رو با هر بسته قهوه به خونه‌هاتون می‌فرسته. تجربه‌ای که از انتخاب دونه، تا رُست دقیق، تا عطر توی آشپزخونه و طعم روی زبونت، یه مسیر فرهنگی و احساسی رو طی می‌کنه.

هر فنجون قهوه‌ای که می‌نوشی، در واقع بخشی از یه سفر بزرگ رو تجربه می‌کنی؛ سفری که از کوه‌های استوایی شروع شده، از دل تاریخ گذشته، و حالا رسیده به لحظه‌ای که تو اون رو جرعه‌جرعه می‌نوشی. پس دفعه بعد که قهوه می‌نوشی، چه قهوه ترک باشه، چه اسپرسو یا یه دمی، یادت باشه که این فقط یه نوشیدنی نیست، این یه لحظه خاص از زندگیه؛ یه تجربه آگاهانه، یه پیوند با گذشته و یه طعم موندگار از فرهنگ.

 

منابع:

  1. https://www.smithsonianmag.com/smart-news/jerusalem-exhibit-traces-coffees-travels-180978286/
  2. https://www.npr.org/sections/thesalt/2013/04/24/178625554/how-coffee-influenced-the-course-of-history