تاریخچه و فرهنگ

تاریخچه قهوه و تئاتر؛ کافه‌ها چگونه مرکز فرهنگ و نمایش شدند

قهوه و تئاتر

تاریخچه قهوه و تئاتر؛ کافه‌ها چگونه مرکز فرهنگ و نمایش شدند

وقتی از قهوه و تئاتر حرف می‌زنیم، شاید در نگاه اول بی‌ربط به نظر برسه. اما اگه به گذشته نگاه کنیم، می‌بینیم این دو همیشه کنار هم بودن. قهوه فقط یه نوشیدنی ساده نبود؛ جرقه‌ای برای گفت‌وگو، الهام و خلق آثار هنری بود.

کافه‌ها توی قرون گذشته نقش مهمی داشتن؛ جایی که نویسنده‌ها و هنرمندها دور هم جمع می‌شدن، ایده می‌دادن و حتی نمایش‌نامه‌هاشون رو شکل می‌دادن. همون ترکیب قهوه و هنر بود که باعث شد کافه‌ها تبدیل بشن به مرکز فرهنگ و نمایش.

اینجا دقیقاً همون نقطه‌ایه که ویکی کافینا می‌خواد همراهتون باشه؛ جایی برای کشف اینکه چطور یک فنجون قهوه تونسته تاریخ هنر و نمایش رو تغییر بده.

 

شروع ماجرا؛ ورود قهوه به اروپا و پیوندش با کافه‌ها

وقتی قهوه از خاورمیانه و عثمانی به اروپا رسید (قرن ۱۶ و ۱۷ میلادی)، همه‌چیز کم‌کم تغییر کرد. قهوه دیگه فقط یک نوشیدنی نبود؛ تبدیل شد به بخشی از سبک زندگی مردم. اولین کافه‌ها توی ونیز، لندن و پاریس باز شدن و خیلی زود این فضاها به مرکز تجمع آدم‌های خلاق، اهل فکر و اهل هنر تبدیل شدن.

کافه‌ها خیلی سریع فراتر از جای نوشیدن قهوه رفتن. هنرمندها، نویسنده‌ها، شاعرها و فیلسوف‌ها توی این مکان‌ها دور هم جمع می‌شدن، ساعت‌ها بحث می‌کردن و ایده‌هاشون رو با هم به اشتراک می‌ذاشتن. نتیجه؟ شکل‌گیری جریان‌های بزرگ فکری، تولد نمایش‌نامه‌های تازه و حتی آغاز حرکت‌های فرهنگی مهم.

خیلی از تاریخ‌نگارها معتقدن اگه این کافه‌ها نبودن، شاید مسیر قهوه و تئاتر اون چیزی که امروز می‌شناسیم نمی‌شد. چون درست توی همین فضاها بود که نمایش‌نامه‌نویس‌ها ایده گرفتن، دیالوگ‌ها رو نوشتن و بخش بزرگی از تئاتر مدرن شکل گرفت.

در واقع، کافه‌ها با کمک قهوه، تبدیل شدن به موتور محرک خلاقیت. نوشیدن قهوه ذهن رو بیدار نگه می‌داشت و گفت‌وگوها رو داغ‌تر می‌کرد. این ترکیب باعث شد رابطه قهوه و تئاتر به یکی از مهم‌ترین پیوندهای فرهنگی قرن‌های اخیر تبدیل بشه.

 

قهوه و تئاتر در قرن‌های ۱۸ و ۱۹

کافه‌ها به‌عنوان مراکز فرهنگی

تو قرن ۱۸ و ۱۹، کافه‌ها دیگه فقط محلی برای نوشیدن قهوه نبودن. در شهرهای بزرگی مثل پاریس، لندن، وین و برلین، کافه‌ها به مراکز فرهنگی تبدیل شدن؛ جایی که روشنفکرها، هنرمندها و نویسنده‌ها دور هم جمع می‌شدن تا درباره سیاست، فلسفه، ادبیات و البته تئاتر حرف بزنن.

خیلی وقت‌ها نمایش‌نامه‌نویس‌ها تو همین کافه‌ها ایده می‌گرفتن یا حتی دیالوگ‌هاشون رو روی همون میزهای کوچک و در حالی که یک فنجون قهوه کنارشون بود، می‌نوشتن. کافه‌ها تبدیل شده بودن به آزمایشگاه‌های فرهنگی و قهوه سوخت فکری اون‌ها. این ارتباط باعث شد قهوه و تئاتر پیوندی عمیق‌تر پیدا کنن و کافه‌ها به نوعی صحنه‌ی تمرین و شکل‌گیری آثار هنری باشن.

جالبه بدونید بعضی از اجراهای کوچک یا آزمایشی هم تو همین کافه‌ها برگزار می‌شد. انگار فضای پرانرژی قهوه، ذهن‌ها رو بیدارتر می‌کرد و شرایط رو برای خلق آثار نمایشی جدید فراهم می‌ساخت.

شکل‌گیری نمایش‌نامه‌های بزرگ

خیلی از نویسنده‌های مشهور مثل بالزاک، گوته یا حتی بعدها سارتر، به تأثیر فضای کافه بر نوشته‌هاشون اشاره کردن. اون‌ها می‌گفتن که بدون کافه و قهوه، بخش بزرگی از آثارشون هیچ‌وقت شکل نمی‌گرفت. تو این دوران، قهوه نه تنها به‌عنوان نوشیدنی انرژی‌زا شناخته می‌شد، بلکه خودش تبدیل به بخشی از روایت فرهنگی اروپا شد.

به زبان ساده، قهوه و تئاتر در این دوره به هم گره خوردن؛ قهوه الهام‌بخش بود و تئاتر محصول همین الهام‌ها. کافه‌ها مثل پلی عمل می‌کردن بین نوشیدن یک فنجون قهوه و نوشتن یک نمایش‌نامه ماندگار. این هم‌نشینی باعث شد تاریخ فرهنگی اروپا برای همیشه تحت تأثیر قرار بگیره.

 

کافه‌ها و شکل‌گیری فرهنگ نمایش در ایران

اگه برگردیم به خودمون، ایران هم تجربه‌ی مشابهی با اروپا داشته. قهوه‌خانه‌های سنتی ما، مخصوصاً توی دوره قاجار، فقط محلی برای نوشیدن قهوه یا چای نبودن. این فضاها بیشتر شبیه به یک سالن فرهنگی کوچک بودن که مردم از طبقات مختلف جامعه در اون جمع می‌شدن؛ از مردم عادی گرفته تا روشنفکرها. در همین محیط‌ها بود که قصه‌گوها، نقال‌ها و حتی نمایش‌های ساده اجرا می‌شد. در واقع، قهوه‌خانه‌ها پیش‌زمینه‌ای بودن برای رشد فرهنگ نمایشی ایران.

قهوه‌خانه و نقالی

نقالی یکی از شاخص‌ترین گونه‌های نمایشی ایرانیه که بیشتر توی قهوه‌خانه‌ها شکل گرفت و رواج پیدا کرد. نقال‌ها با صدای رسا و بیانی پرانرژی، داستان‌های شاهنامه، ماجراهای قهرمانان ملی یا حتی حکایت‌های عاشقانه رو برای مردم بازگو می‌کردن. این اجراها علاوه بر سرگرمی، نوعی آموزش فرهنگی و تاریخی هم محسوب می‌شدن.

وقتی به نقالی نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که خیلی از ویژگی‌های تئاتر در اون وجود داره: بازیگری، روایت داستان، دیالوگ، صحنه‌پردازی ذهنی و حتی تعامل با مخاطب. همین شباهت‌هاست که نشون می‌ده پیوند قهوه و تئاتر فقط به اروپا محدود نبوده و در ایران هم به شکل بومی خودش وجود داشته.

قهوه‌خانه‌ها، مرکز فرهنگ عامه

قهوه‌خانه‌ها در ایران، به‌ویژه در شهرهای بزرگ مثل تهران، اصفهان و تبریز، محلی بودن که مردم بعد از کار یا در اوقات فراغت به اونجا می‌رفتن. اونجا فقط قهوه نمی‌خوردن؛ بلکه درباره سیاست، اوضاع اجتماعی، داستان‌های مذهبی و حتی اخبار روز صحبت می‌کردن. در کنار این گفت‌وگوها، نمایش‌های کوچک و روایت‌های نقالی هم اجرا می‌شد که مردم رو سرگرم می‌کرد و به فکر فرو می‌برد.

این محیط‌ها عملاً به دانشگاه‌های مردمی تبدیل شده بودن. قهوه‌خانه‌ها جایی بودن که فرهنگ عامه شکل می‌گرفت و منتقل می‌شد. و درست همینجا بود که ارتباط قهوه و تئاتر در ایران قوت گرفت. چون هم نوشیدن قهوه بخشی از زندگی روزمره مردم بود و هم نمایش و روایت بخشی از فرهنگ جمعی.

به زبان ساده، قهوه‌خانه‌ها توی ایران نقش همون کافه‌های اروپایی رو ایفا کردن؛ با این تفاوت که رنگ و بوی ایرانی داشتن. این پیوند باعث شد فرهنگ نمایشی ما هم رشد کنه و بعدها روی صحنه‌های رسمی تئاتر ادامه پیدا کنه.

 

قهوه، الهام‌بخش هنر و ادبیات نمایشی

یکی از جالب‌ترین بخش‌های پیوند تاریخی قهوه و تئاتر اینه که قهوه خودش به مرور زمان تبدیل شد به یک نماد فرهنگی و هنری. در بسیاری از نمایش‌نامه‌های قرن نوزدهم و بیستم، صحنه‌های کافه‌نشینی بخشی جدانشدنی از روایت بودن. چرا؟ چون کافه‌ها جایی بودن که شخصیت‌ها می‌تونستن راحت و بی‌پرده درباره موضوعات جدی مثل سیاست، عشق، فلسفه یا حتی مشکلات روزمره صحبت کنن. همین آزادی در بیان، باعث شد کافه به نمادی از گفت‌وگو و کشف حقیقت در تئاتر تبدیل بشه.

در خیلی از آثار نمایشی، نوشیدن قهوه کنار یک میز ساده، نمادی از صمیمیت و نزدیکی شخصیت‌هاست. حتی بعضی وقت‌ها قهوه به‌عنوان یک عنصر داستانی، مسیر روایت رو تغییر داده و به نقطه عطف نمایش تبدیل شده. این نشون می‌ده که ارتباط قهوه و تئاتر فقط در پشت‌صحنه یا میان نویسنده‌ها و هنرمندها نبوده، بلکه روی خود صحنه هم دیده می‌شده.

حتی امروز هم وقتی یک نمایش‌نامه‌نویس یا کارگردان می‌خواد فضایی صمیمی، روزمره و پر از گفت‌وگو رو به تصویر بکشه، یکی از اولین انتخاب‌هاش طراحی یک کافه روی صحنه‌ست. چرا که کافه با همه عناصرش—از فنجون قهوه گرفته تا صدای همهمه و نور ملایم—بهترین نماد برای فضاییه که توش ایده‌ها و احساسات آزادانه جریان دارن.

این یعنی نقش قهوه و تئاتر هنوز زنده‌ست و ادامه داره. درست همون‌طور که در گذشته کافه‌ها الهام‌بخش نویسنده‌ها و نمایش‌نامه‌نویس‌ها بودن، امروز هم قهوه همچنان جزیی جدانشدنی از دنیای هنر و ادبیاته؛ جایی که واقعیت زندگی با خلاقیت هنری گره می‌خوره.

 

قهوه و تئاتر در زندگی مدرن

امروز هم اگه نگاهی به زندگی مدرن بندازیم، می‌بینیم که پیوند قهوه و تئاتر همچنان زنده و پررنگه. کافه‌ها هنوز هم پاتوق هنرمندها، نویسنده‌ها و حتی گروه‌های تئاتری هستن. خیلی از جلسات تمرین یا ایده‌پردازی‌های اولیه‌ی نمایش‌ها توی همین کافه‌ها شکل می‌گیره. هنرمندها با نوشیدن قهوه، هم انرژی می‌گیرن و هم ذهن‌شون بازتر می‌شه برای خلق ایده‌های تازه.

کافه‌ها به‌عنوان استودیو خلاقیت

در شهرهای بزرگ دنیا، کافه‌ها تبدیل شدن به استودیوهای غیررسمی برای هنرمندها. خیلی از نمایش‌نامه‌نویس‌ها، کارگردان‌ها و حتی بازیگرها دور هم جمع می‌شن، قهوه می‌خورن و درباره طرح‌ها و اجراهای جدید صحبت می‌کنن. این یعنی همون نقش تاریخی کافه‌ها هنوز ادامه داره و ارتباط قهوه و تئاتر در عصر حاضر هم جدانشدنیه.

الهام قهوه در نمایش‌های امروزی

جالبه بدونید که در بسیاری از نمایش‌های مدرن، صحنه‌ی کافه‌نشینی همچنان حضور داره. چرا؟ چون کافه جاییه که زندگی واقعی جریان داره. آدم‌ها اونجا می‌خندن، بحث می‌کنن، عاشق می‌شن یا حتی تصمیم‌های بزرگ می‌گیرن. این صحنه‌ها به نمایش‌نامه‌نویس‌ها کمک می‌کنه تا زندگی رو واقعی‌تر روی صحنه نشون بدن. در واقع، قهوه هنوز هم به‌عنوان نماد خلاقیت و گفتگو، بخشی از تئاتر باقی مونده.

ایران و تئاتر مدرن

در ایران امروز هم همین فضا رو می‌بینیم. کافه‌ها به پاتوقی برای هنرمندها و دانشجوهای تئاتر تبدیل شدن. خیلی از کارگاه‌ها، تمرین‌ها و حتی جلسات نقد نمایش در همین فضاها برگزار می‌شه. نوشیدن قهوه کنار گپ‌های فرهنگی، دوباره همون پیوند قدیمی قهوه و تئاتر رو زنده می‌کنه.

در نهایت، چه در اروپا، چه در ایران و چه در دنیای مدرن، این رابطه‌ی قدیمی همچنان پابرجاست: قهوه الهام‌بخش هنره، و تئاتر بازتابی از زندگی. و این دو همیشه در کنار هم، تاریخ و فرهنگ رو شکل دادن و هنوز هم این مسیر ادامه داره.

 

جمع‌بندی

رابطه‌ی قهوه و تئاتر یه رابطه عمیق و تاریخی‌ست. از قرون وسطی اروپا تا قهوه‌خانه‌های سنتی ایران، از نویسنده‌های بزرگی که در کافه‌ها می‌نوشتن تا هنرمندهای امروزی که با یک فنجون قهوه ایده می‌گیرن، همیشه این دو کنار هم بودن.

قهوه فقط یه نوشیدنی ساده نیست؛ یه محرک فرهنگیه. کافه‌ها هم فقط محل نوشیدن قهوه نبودن؛ مرکز بحث، تبادل ایده و حتی اجرای نمایش بودن. همین پیوند باعث شده تاریخ قهوه و تئاتر به‌طور جدی در هم تنیده باشه.

پس دفعه بعدی که نشستید پای یه فنجون قهوه، یادتون باشه که دارید بخشی از یه تاریخ فرهنگی بزرگ رو تجربه می‌کنید. و چه بهتر که این تجربه رو با قهوه تازه و مرغوبی داشته باشید که از فروشگاه کافینا تهیه شده باشه. ☕🎭

 

منابع:

  1. https://blogs.loc.gov/folklife/2014/04/coffeehouses-folk-music-culture-and-counterculture/ (The Library of Congress)
  2. https://www.everettpotter.com/2024/08/vienna-city-of-cafestheaters-viennoiserie/ (Everett Potter’s Travel Report)
  3. https://westviewnews.org/2022/10/10/off-off-broadway-coffee-house-theatre-legends/ (westviewnews.org)