تاریخچه و فرهنگ

چطور قهوه به اروپا راه یافت و جریان رنسانس را دگرگون کرد؟ روایتی از سفر پُرفرازونشیب قهوه

اروپا

چطور قهوه به اروپا راه یافت و جریان رنسانس را دگرگون کرد؟ روایتی از سفر پُرفرازونشیب قهوه

اسم قهوه که میاد، خیلیامون یاد رایحهٔ عمیق و دلچسبی می‌افتیم که صبح‌هامون رو می‌سازه. اما واقعاً این نوشیدنی محبوب چطور تونسته از خاورمیانه و آفریقا پایش رو به اروپا باز کنه و بعدش چطوری جریان فکری و فرهنگی مهمی مثل رنسانس رو تحت‌تأثیر قرار بده؟ تو این مقاله از ویکی کافینا می‌خوایم با زبونی صمیمی و خودمونی، تاریخچه‌ی پرفرازونشیب قهوه رو از خاورمیانه تا قلب اروپا دنبال کنیم و ببینیم چطوری یه نوشیدنی تونست از محافل درباری‌ها گرفته تا محافل روشنفکری نفوذ کنه.

 

 آغاز افسانه قهوه؛ از خاورمیانه تا مدیترانه

وقتی حرف از تاریخ قهوه می‌شه، بسیاری عقیده دارن که منشاء این گیاه به مناطق مرتفع اتیوپی برمی‌گرده. بعد از اون، قهوه به شبه‌جزیره عربستان راه پیدا کرد و تو مکه و یمن حسابی بین صوفی‌ها و دراویش محبوب شد. می‌گن این نوشیدنی معجزه‌آسا بهشون کمک می‌کرد شب‌ها بیدار بمونن و به ذِکر و عبادت بپردازن.

 کافه‌ها و فرهنگ بحث و گفتگو

آروم‌آروم، کافه‌ها تو خاورمیانه شکل گرفتن. محلی برای دورهمی، گفتگو و حتی بعضی‌وقتا مباحث سیاسی. کافه‌های استانبول و قاهره معروف بودن؛ جایی که محققان، هنرمندان و شاعران دور هم جمع می‌شدن، قهوه می‌خوردن و ایده‌هاشون رو به اشتراک می‌ذاشتن. این فرهنگ بحث و گفتگوی آزادانه، برای اروپا که بعدها میزبان قهوه شد هم خیلی الهام‌بخش بود.

 قهوه؛ نوشیدنی مسلمونا؟

بعضیا تو اروپا اولش فکر می‌کردن قهوه نوشیدنی مختص مسلماناس و حتی بهش نگاه منفی داشتن. می‌گفتن «این سیاه مثل زغاله، از کجا معلوم سم نباشه؟!» اما این طرز فکر خیلی دووم نداشت و اروپایی‌ها کم‌کم با طعم قهوه اُخت شدن. ولی قصه ورودش به اروپا از همون زمان کشمکش‌های دریایی و تجاری مدیترانه شروع شد.

 

 ورود قهوه به ونیز؛ دروازه ورود به اروپا

شهر ونیز تو قرون وسطی و عصر رنسانس، مثل یه پل بین شرق و غرب عمل می‌کرد. تاجران ونیزی که روابط گسترده‌ای با خاورمیانه داشتن، چشمشون به قهوه خورد و تصمیم گرفتن اون رو به خاک اروپا بیارن.

 واکنش اولیه کلیسا

یه داستان معروفی وجود داره که تو اون، برخی کشیش‌ها به پاپ وقت گفتن «این نوشیدنی مسلمان‌هاست و باید ممنوع بشه!» اما پاپ تصمیم گرفت قهوه رو امتحان کنه و بعدش گفت: «نه این که بد نیست، خیلی هم خوش‌طعمه!» و همین شد که ممنوعیت قهوه عملاً اجرایی نشد. این حرکت پاپ باعث شد درهای اروپای کاتولیک بر روی قهوه باز بمونه.

چشیدن طعم رنسانس

ونیز یکی از مراکز مهم رنسانس بود؛ جایی که هنر، اندیشه‌های علمی و فلسفی توش رونق داشت. حالا وقتی قهوه وارد این شهر شد، محفل‌های هنری و ادبی هم میزبان یه نوشیدنی جدید شدن. این نوشیدنی کمک می‌کرد مردم شب‌بیدار بمونن و دربارهٔ ایده‌های فلسفی و هنری بحث کنن. اون روزا خیلی‌ها می‌گفتن «قهوه محرک مغزه؛ ذهن رو باز می‌کنه و آدم رو سر ذوق میاره.» احتمالاً همون چیزی که ما امروز صبحا با یه فنجون قهوه تجربه می‌کنیم.

 

 پیدایش کافی‌شاپ‌ها در اروپا و تحول فرهنگی

با ورود قهوه به بندرهای مهم اروپایی مثل ونیز، مارسی، آمستردام و لندن، کافی‌شاپ‌ها شروع به رشد و تکثیر کردن. اما چرا کافی‌شاپ‌ها آن‌قدر مهم شدن؟ حقیقت اینه که این مکان‌ها خیلی زود به پاتوق روشنفکرا، تاجرا، نویسنده‌ها و حتی سیاستمدارها تبدیل شدن.

 “مدرسه خرد” در فنجان قهوه

خیلی از مورخا میگن همون‌طور که تو خاورمیانه، کافه‌ها محل مباحث سیاسی و فرهنگی بودن، تو اروپا هم همین نقش رو ایفا کردن. کافی‌شاپ‌ها پر از آدم‌هایی بود که عاشق گفتگو بودن؛ از نویسنده‌های تئاتر لندن گرفته تا فیلسوف‌های فرانسوی. این تبادل ایده‌ها و اطلاعات باعث سرعت گرفتن رشد فرهنگی و علمی دوران رنسانس و بعدها عصر روشنگری شد.

قهوه در برابر الکل

پیش از اینکه قهوه وارد اروپا بشه، نوشیدن آبجو و شراب تو محافل مرسوم‌تر بود؛ به همین دلیل، ذهن آدم‌ها کمی متمایل به «نشئگی» و «کسالت» می‌شد. اما با اومدن قهوه—یه نوشیدنی محرک—خیلی‌ها ترجیح می‌دادن وقتشون رو تو کافی‌شاپ‌ها بگذرونن و با ذهن هوشیارتر، روی فلسفه و علوم حرف بزنن. در واقع، این تغییر از نوشیدنی الکلی به قهوه، تأثیر جالبی بر فضای ذهنی جامعه گذاشت.

 لندن، پاریس و وین؛ قطب‌های جدید کافی‌شاپ

لندن به یکی از مراکز مشهور کافی‌شاپ تو قرن ۱۷ و ۱۸ تبدیل شد. مردم اونجا برای روزنامه‌خوانی، مباحث سیاسی و اقتصادی به کافی‌شاپ‌ها می‌رفتن. پاریس هم داستان خاص خودش رو داشت؛ فضاهای شیکی که هنرمندها و نویسنده‌هاشون تجمع می‌کردن و ایده‌هاشون رو به اشتراک می‌ذاشتن. وین هم با کافه‌های مجللش شهرت زیادی پیدا کرد؛ به‌خصوص بعد از شکست محاصره عثمانی‌ها که دانه‌های قهوه غنیمت گرفته بودن و کل شهر با عطر قهوه آشنا شد.

 

 نقش قهوه در بال و پر گرفتن رنسانس علمی و هنری

شاید براتون سؤال بشه که قهوه چه ربطی به رنسانس داره؟ واقعیت اینه که رنسانس، هم یه جنبش هنری بود هم یه انقلاب فکری. قهوه به‌عنوان یه نوشیدنی محرک، کمک می‌کرد محافل روشنفکری و علمی تا نیمه‌شب ادامه داشته باشن و مردم بتونن ایده‌هاشون رو تبادل کنن. این‌طوری بسترسازی مناسبی برای گسترش علم و هنر فراهم می‌شد.

حمایت از ایده‌های جدید

تصور کنین شما فیلسوف یا دانشمند یا نقاش دوره رنسانسین. شب‌ها اون‌قدر هیجان دارین که درباره یافته‌هاتون بحث کنین، اما خواب هم میاد. قهوه به کمک میاد تا ذهن رو بیدار نگه داره و ایده‌ها پخته‌تر شن. لذا یه جورایی می‌شد گفت قهوه محرک ذهنی برای پیشرفت علوم مختلف بود و افراد رو گرد هم می‌آورد.

 تعویض سبک زندگی اروپایی‌ها

به‌موازات رشد کافه‌ها، سبک مهمونی‌ها و دورهمی‌های اروپایی هم تغییر کرد. از مهمونی‌های صرفاً مبتنی بر نوشیدنی‌های الکلی، به شب‌نشینی‌هایی با چاشنی قهوه تغییر جهت دادن. خیلیا معتقدن همین تغییر کوچک باعث رشد سریع‌تر جنبش‌های هنری و علمی شد، چون آدم‌ها می‌تونستن با هوشیاری بیشتری ایده‌پردازی کنن.

 

 ماجرای قهوه در فرانسه و انقلاب فکری

وقتی می‌گیم رنسانس، خیلیامون اول از همه یاد ایتالیا می‌افتیم، اما فرانسه هم حسابی نقش داشت—هم تو رنسانس و هم تو جنبش‌های فکری بعدش. قهوه تو فرانسه هم حسابی گل کرد و کافه‌های پاریس به کانون ادبا و فیلسوف‌ها تبدیل شد.

 روشنفکری در کافه‌های پاریس

تو قرن ۱۸، کافه‌های پاریس محلی شدن برای تولد فلسفه روشنگری و تبادل نظریات سیاسی که زمینه‌ساز انقلاب فرانسه شد. ولتر، روسو، دیدرو و مونتسکیو از اون دست شخصیت‌هایی بودن که وقت زیادی رو در کافی‌شاپ‌ها می‌گذروندن و با هم گپ می‌زدن. جالبه بدونین ولتر میگن روزی ۴۰-۵۰ فنجون قهوه می‌خورد! (شاید مبالغه باشه، اما نشون میده عشق قهوه‌ش تا چه حد بوده.)

 کافه‌ها و فضای آزاد بیان

فرانسه اون موقع دنبال آزادی بیان بود و کافه‌ها بهترین محل برای این آزاداندیشی شدن. جوون‌ها می‌اومدن، قهوه می‌خوردن و ایده‌های سیاسی و فلسفی رو به چالش می‌کشیدن. خیلی از توطئه‌ها یا برنامه‌های انقلاب، تو همین کافه‌ها ریخته شد. می‌شه گفت قهوه به یه نماد تجدد و پیشرفت فکری تبدیل شده بود.

 

تاثیر قهوه بر اقتصاد و تجارت دریایی اروپا

جدا از جنبهٔ فرهنگی، قهوه به سرعت تبدیل شد به یه کالای تجاری پرسود. تا قبل از رواج کاشت قهوه تو مستعمرات، واردات قهوه از خاورمیانه و بعدها از آفریقا و آمریکای لاتین به یکی از درآمدزاترین تجارت‌های زمانه بدل شد.

 کمپانی‌های بازرگانی

کمپانی هند شرقی هلند، بریتانیا و فرانسه همگی توی تجارت قهوه دست داشتن. این تجارت‌ها نه‌تنها ثروت زیادی ایجاد می‌کرد بلکه در شکل‌گیری بنادر مهم تجاری هم تأثیر داشت. همین موضوع در دوران رنسانس و پس‌ازاون، به رشد اقتصادی اروپا کمک قابل توجهی کرد.

 کشمکش‌های استعماری

خوشبختانه یا متأسفانه، قهوه تو کناره‌های رقابت استعماری هم قرار گرفت. قدرت‌های اروپایی برای به دست گرفتن بازار و تولید قهوه ارزان در مستعمرات، به جنوب شرقی آسیا (اندونزی)، آمریکای لاتین (برزیل، کلمبیا) و بخش‌هایی از آفریقا (اتیوپی، کنیا و …) روی آوردن. این وضعیت باعث استعمارزده شدن اون مناطق هم شد، اما از سوی دیگه کشت گسترده قهوه رو کلید زد و مصرفش در اروپا منفجر شد.

 

 نگاهی به تحول طعم و روش‌های دم کردن

مردم اروپایی اولش قهوه رو می‌جوشوندن؛ شبیه کاری که تو خاورمیانه انجام می‌شد (قهوه ترک). اما کم‌کم روش‌های دم کردن دیگه‌ای مثل فیلترکردن، فرنش‌پرس و بعدها اسپرسوساز ابداع شد. این ابداع‌ها هم بخشی از همون جریان پیشرفت فکری و علمی بود؛ آدم‌هایی که عاشق قهوه بودن و دست به نوآوری می‌زدن.

ابتکارات ایتالیایی

ایتالیایی‌ها جزو پیشگامان صنعت قهوه ماشین بودن. همون‌هایی که بعدها اسپرسو و دستگاه‌های اسپرسوساز رو پدید آوردن و یه تحول بزرگ تو طعم و شدت قهوه ایجاد کردن. شاید اگه اون فضای ذهنی رنسانس و خلاقیت ایتالیایی وجود نداشت، همچین ابتکاراتی هم شکل نمی‌گرفت.

 فرانسه و ساخت فیلتر

فرانسه‌ای‌ها همونطور که گفتیم، کافه‌بازهای قهاری بودن و از همون روزا دنبال بهبود روش‌های دم کردن قهوه رفتن. اختراع فیلتر فلزی یا پارچه‌ای و در نهایت اختراع فیلتر کاغذی، همگی بخشی از داستان تکامل قهوه در اروپا شدن.

 

 اثری که همچنان باقیست؛ قهوه و فرهنگ روزمره

امروز که ما صبح از خواب پا می‌شیم و یه فنجون قهوه می‌ریزیم، شاید خیلی به تاریخچه‌‌اش فکر نکنیم. اما هر جرعه‌ از قهوه، بازتاب قرن‌ها تلاش، تجارت، ماجراجویی و تغییرات فرهنگیه. قهوه انقدر تو اروپا نهادینه شد که حتی بعد از گذشت قرن‌ها، هنوزم کافی‌شاپ‌ها بخش مهمی از فضای شهری رو تشکیل میدن.

نماد روشنفکری

تو قرن بیستم و بیست‌ویکم هم کافه‌ها نماد کارهای خلاقانه و روشنفکری موندن. نویسنده‌های بزرگ، نقاشا، موزیسین‌ها و روزنامه‌نگارا هنوزم دوست دارن گوشه‌ای از یه کافه بشینن، قهوه‌شون رو مزه‌مزه کنن و در عوالم افکارشون غرق بشن. این روحیه، ریشه‌ای عمیق تو گذشته اروپا داره.

 

 جمع‌بندی؛ قهوه و رنسانس، تلفیقی فراتر از یک نوشیدنی

قهوه، با اون عطر گیرایی که می‌تونه آدم رو مدهوش کنه، خیلی بیشتر از یه نوشیدنی ساده است. این طلای سیاه نقش مهمی تو تحولات فرهنگی، فکری و هنری اروپا داشته و به شکل‌گیری فضای روشنفکری، رشد تجارت و حتی تغییر عادت‌های روزمره آدم‌ها کمک کرده. وقتی تو ایران می‌شینیم و صبحمون رو با یه استکان قهوه شروع می‌کنیم، در اصل داریم یه سنت چند قرنه رو دنبال می‌کنیم که از مزارع دورافتاده اتیوپی و یمن تا بندرهای شلوغ ونیز و لندن کشیده شده.

اگه این روزها سری به یه کافه بزنین و فنجون قهوه‌تون رو دست بگیرین، حواستون باشه که دارین نوشیدنی‌ای رو سر می‌کشین که بخشی از تاریخ اندیشه و فرهنگ بشر رو شکل داده. شاید به خاطر همین عمق تاریخی و فرهنگی باشه که آدم‌ها هنوزم با شور و شوق دنبال بهترین دانه قهوه می‌گردن، تو خونه آسیابش می‌کنن و هر جرعه رو با آرامش می‌نوشن. چه بخواین از طریق یه فروشگاه کافینا دونه قهوه بخرید و چه برید تو یه کافه دنج و قهوه سفارش بدین، مهم اینه که بدونین این فنجون نوشیدنی ساده، یه پشتوانه چندصدساله داره.

 

منابع:

1. https://www.britannica.com/topic/coffee
2. https://www.ncausa.org/about-coffee/history-of-coffee